abhauen
transitiv۱. قطع کردن [ با ضربه]؛ زدن؛ از تن جدا کردن؛ انداختن؛ شکستن
[*][hat]; haute ab, hieb ab, abgehauern (abschlagen)
۲. به چاک زدن، فلنگ را بستن، جیم شدن؛ دررفتن
[*][ist]; haute ab, abgehauen
مثال ها:عبارات کاربردی:
تمام پول را برداشت و جیم شد
er ist mit dem ganzen Geld abgehauen
بزن به چاک! برو گم شو
hau ab!