abbauen
schwaches Verb۱. باز کردن
tr. (Gerüst usw.)
۲. از هم باز کردن، اوراق/ پیاده کردن
tr. (Maschine usw.)
۳. برچیدن، جمع کردن
tr. (Zelt usw.)
مثال ها:
چادری را برچیدن
ein Zelt abbauen
۴. کاهش/ تقلیل/ تنزل دادن، پایین آوردن، کم کردن
tr. (der Zölle, Kosten, Löhne usw.)
۵. مرخص کردن، اخراج/ بیرون کردن، عذر کسی را خواستن
tr. (Beamte usw.)
۶. استخراج کردن
tr. (Kohle, Erz usw.)
۷. افت کردن؛ تحلیل رفتن؛ کم شدن، تقلیل پیدا کردن
intr.
۸. رفته رفته از بین بردن، بتدریج از میان برداشتن؛ رفته رفته از بین/ از میان رفتن
tr.; sich abbauen(Vorurteile, Gewalt usw.)
۹. تجزیه کردن؛ تجزیه شدن
tr.; sich abbauen