Trennung
diePlural: Trennungen
Genitiv: NULL
۱. جدایی، تفکیک، تمایز؛ قطع؛ ترک؛ متارکه
=> trennen
مثال ها:
متارکه ی حقوقی [طلاق موقت]
eheliche Trennung Rechtsw.
متارکه ی حقوقی کرده اند، جدا از هم زندگی می کنند
sie leben in Trennung
از وقتی که از هم جدا شده اند/ (با هم) متارکه کرده اند
seit ihrer Trennung
جدا از هم زندگی کردن
in Trennung leben