Traum
der۱. خواب؛ رؤیا
während des Schlafens
خوابِ بد / خوب
ein böser/ schöner Traum
خوابی دیدن
einen Traum haben
در خواب خندیدن / حرف زدن
im Traum lachen/ reden
چیزی / کسی را (در) خواب دیدن، خوابِ چیزی / کسی را دیدن
etwas/ jmdn. im Traum sehen
او را به خواب دیدم، در خواب بر من ظاهر شد
er ist mir im Traum erschienen
خوابی را / رؤیایی را تعبیر کردن
einen Traum deuten
۲. آرزو؛ [نیز:] خواب و خیال؛ خیال، تصور؛ عالمِ خیال، عالمِ رؤیا؛ خواب
همیشه آرزویم این بوده است / همیشه آرزو داشته ام که ...
es war immer mein Traum, zu ...
کسی را از خواب و خیال / از عالمِ خیال به در آوردن
jmdn. aus dem Traum reißen
به هیچ وجه، اصلاً، ابداً، اصلا و ابدا
nicht im Traum
ماشینِ محشری / معرکه ای / قیامتی است، ماشینی است که نگو!
es ist ein Traum von Auto usw.; ugs.
هنگامه بود، غوغا بود
es war wie ein Traum
دیگر فاتحه اش را / فاتحۀ مرخصی را باید خواند
aus der Traum (vom Urlaub)! ugs.
اصلاً خوابش را هم نمی دیدم / خیالش را هم نمی کردم
das hat meine kühnsten Träume übertroffen ugs.
اصلاً خیالش را هم نمی کنم، به ذهنم هم نمی رسد
das fällt mir nicht im Traum ein