Teil
der oder das۱. قسمت، بخش؛ جزء؛ تکه؛ مقدار؛ [نیز:] عده، تعداد
قسمتِ جلوییِ باغ
der vordere Teil des Gartens
در قسمتِ اولِ فیلم
im ersten Teil des Films
قسمتی / جزئی از آن؛ [نیز:] مقداری از آن
ein Teil davon
تنها تعدادِ کمی / عدۀ قلیلی، فقط بخشِ کوچکی (از مردم)
nur ein kleiner Teil [stimmte dafür]
بخشِ اعظمِ مردم، اکثریتِ مردم، اکثرِ / بیشترِ مردم
der größte Teil der Bevölkerung
اکثرِ / بیشترِ داراییِ او، بخشِ بزرگِ داراییِ او
der größere Teil seines Vermögens
چیزی را چهار قسمت کردن / به چهار قسمت تقسیم کردن
etwas in vier Teile teilen
به طورِ یکسان، به یک اندازه
zu gleichen Teilen
دو تکه شدن، به دو نیم شدن
in zwei Teile zerbrechen
از سر تا سرِ جهان
aus allen Teilen der Welt
۲.
ما قسمتهایی از راه را با اتومبیل رفتیم
wir sind zum Teil gefahren, zum Teil gelaufen
بعضی از قسمتهای فیلم بسیار هیجان انگیز بود
der Film war zum Teil sehr spannend
به طورِ عمده، عمدتاً؛ قسمتِ اعظمِ؛ اغلب، بیشتر
zum größten/ großen Teil
قسمتهایی از؛ بعضی از، برخی از، پاره ای از؛ تعدادی از؛ در مواردی؛ بعضاً
zum Teil (z. T.)
۳. سهم
Anteil
سهمِ خود را ادا کردن /انجام دادن، به سهمِ خود شرکت کردن
sein(en) Teil beitragen
من به نوبۀ خود؛ تا آنجا که به من مربوط می شود
ich für meinen Teil
۴. طرف، طرفِ دعوا
Partei
به سودِ طرفین
für beide Teile vorteilhaft