Strick
derPlural: Stricke
Genitiv: (e)s
۱. ریسمان، طناب، بند؛ [نیز:] طنابِ دار
عبارات کاربردی:
خود را دار زدن/ حلق آویز کردن
den Strick nehmen ugs.
[از این حرف/ کار و غیره] می خواست برایم پاپوش بدوزد/ درست کند
er will mir daraus einen Strick drehen ugs.
اگر هیچ چاره ای نبود، اگر همه ی راه ها به بن بست رسید
wenn alle Stricke reißen ugs.