wort dictionary
FADE

Spritze

die
Plural: Spritzen
Genitiv: NULL

۱. سرنگ؛ آب دزدک

bes. (Gerät)

۲. تزریق، انژکسیون؛ [نیز:] آمپول؛ داروی تزریق

Injektion

مثال‌ ها:

به کسی دارو تزریق کردن / آمپول زدن

jmdm. Spritzen geben

هر روز باید به او یک آمپول بزنند / دارو تزریق کنند

er muss jeden Tag eine Spritze bekommen

۳. شیلنگِ / تلمبۀ آتش نشانی

Feuerspritze

۴. مسلسلِ دستی / سبک

Maschinenpistole

۵. کمکِ مالی / نقدی

Geldspritze