Schnee
derPlural: Schnee
Genitiv: s
۱. برف
Niederschlag
مثال ها:
دیروز (ده سانتیمتر) برف بارید/ آمد
gestern fiel (zehn Zentimeter) Schnee
برف خواهد بارید/ آمد؛ برف می خواهد ببارد/ بیاید
es wird Schnee geben
آنجا برف زیادی نشسته بود
es lag dort hoher/ viel Schnee
دیشب بیست سانتی متر برف بارید
in der Nacht sind zwanzig Zentimeter Schnee gefallen
۲. سفیده ی زده شده ی تخم مرغ (به صورت کف)
مثال ها:
سفیده ی تخم مرغ را زدن و به صورت کف درآوردن
das Eiweiß zu Schnee schlagen
۳. گَرد، هِر، هروئین
Droge
۴. برفک
Fernsehen