Schicksal
dasPlural: Schicksale
Genitiv: s
۱. سرنوشت، تقدیر، دست تقدیر، دست سرنوشت، قضا (و قدر)، قسمت، نصیب، طالع، بخت
مثال ها:
تسلیم سرنوشت خود شدن، خود را به دست سرنوشت سپردن
sich in sein Schicksal fügen/ ergeben
کسی را به دست سرنوشت سپردن
jdn. seinem Schicksal überlassen
مقدر چنین بود/ سرنوشت چنین می خواست که ...، تقدیر چنین بود که ...
es war sein Schicksal, zu ...; das Schicksal wollte es, dass er ...
دست تقدیر/ سرنوشت
die Macht des Schicksals
بخت با او یار بود
das Schicksal hat es gut mit ihm gemeint
باید این (جریان) را به دست سرنوشت بسپاریم
das müssen wir dem Schicksal überlassen