Schein
der۱. نور، روشنایی؛ تابش (آفتاب)
unz. (Licht)
نور زیاد چراغ
der helle Schein der Lampe
در نور ضعیف شمع
im schwachen Schein der Kerze
۲. ظاهر، ظاهر امر، صورت ظاهر، نمود
unz. (Anschein)
حفظ ظاهر کردن، ظاهر امر را حفظ کردن
den (äußeren) Schein wahren
تظاهر به کاری کردن، کاری را فقط به ظاهر کردن، به انجام کاری وانمود کردن
etwas nur zum Schein tun
به ظاهر، علی الظاهر، ظاهراً
dem Scheine nach
ظاهر امر را که در نظر بگیریم
nach dem Schein zu unteilen
فریب ظاهر(ش) را نباید خورد، قضاوت به ظاهر نباید کرد
der Schein trügt
۳. ورقه؛ قبض؛ گواهی، گواهینامه (پایان یک دوره ی آموزشی)؛ کاغذ، خط؛ پروانه، جواز [و از این قبیل]؛ [در ترکیب اغلب:] ــ نامه
Bescheinigung, Zettel usw.
برای کسی قبض صادر کردن/ ورقه ای نوشتن
jdm. einen Schein ausstellen
۴. اسکناس
Banknote
دو اسکناس ده یورویی
zwei Zehneuroscheine
اسکناس درشت
große Scheine