wort dictionary
FADE

Schale

die
Plural: Schalen
Genitiv: NULL

۱. ظرف؛ دیس، دوری، بشقاب، بشقاب تو گود؛ [نیز:] بادیه، کاسه، تاس، پیاله، قدح

Gefäß

۲. کفه (ی ترازو)

Waagschale

۳. پوست، پوسته

Eierschale, Nussschale, Apfelschale, Kartoffelschale usw.

عبارات کاربردی:

لباس شیک پوشیدن، خود را شیک و پیک کردن، لباس پلوخوری پوشیدن

sich in Schale werfen/ schmeißen (ugs.)

۴. لاک، صدف، گوش ماهی

des Krebses; der Muschel usw.

۵. مدار (اتم)