wort dictionary
FADE

Riegel

der
Plural: Riegel
Genitiv: s

۱. چفت، کلون، زبانه ی قفل، تخته بند

Türriegel usw.

مثال‌ ها:

در را چفت کردن، کلون در را انداختن

den Riegel vorlegen

عبارات کاربردی:

جلوی چیزی را گرفتن، جلوی کاری را گرفتن، چیزی را موقوف کردن/ مانع شدن

einer Sache einen Riegel vorschieben

۲. تکه (ی باریک)

Schokolade usw.

مثال‌ ها:

یک تخته شکلات دارای شیارهای جداکننده

ein Riegel Schokolade