Rast
diePlural: Rasten
Genitiv: NULL
۱. استراحت، توقف [خصوصاً در راهپیمایی، سفر و غیره]
مثال ها:عبارات کاربردی:
استراحت کردن، توقف کردن (در حین مسافرت)
Rast machen
استراحت کوتاهی دادن، کمی استراحت کردن
eine kurze Rast einlegen
بدون لحظه ای آرامش
ohne Rast und Ruh