wort dictionary
FADE

Optik

die
Plural: Optiken
Genitiv: NULL

۱. اپتیک، نورشناخت، نورشناسی

Lehre

۲. ظاهر؛ تأثیر بصری؛ جنبه ی ظاهری؛ نما؛ نمایش، شو [عا]

(äußerer Eindruck)

مثال‌ ها:

فقط برای این است که به چشم خوب بیاید، فقط برای شو است

das ist nur für die Optik ugs.

۳. (زاویه ی) دید، دیدگاه

(Einstellung, Standpunkt)

مثال‌ ها:

بستگی به دید شخص دارد

das ist eine Frage der Optik