Mist
derPlural: Mist
Genitiv: (e)s
۱. کود (حیوانی)
Dünger
۲. گه، سرگین [چارپایان]، فضله [موش، پرنده]، پهن، تاپاله، پشکل، چلغوز
Tierkot
۳. آت و آشغال
ungs. (Plunder, Schund)
عبارات کاربردی:
من تمام این آت و آشغال (اشیاء بنجل به درد نخور) را دور می اندازم
ich werfe den ganzen Mist weg
۴. جفنگ، چرند، مزخرف، چرت (و پرت)، پرت (و پلا)، شر و ور، دری وری
ugs. (Unsinn)
عبارات کاربردی:
چرند نگو!
rede keinen Mist!
چرند گفتن
Mist reden
۵. گند زدن، خراب کردن، خیطی بالا آوردن
Mist machen/ bauen (ugs.)
عبارات کاربردی:
آه! لعنتی! (در موقع عصبانیت و برخورد با مانع گفته می شود)
(so ein) Mist!
گه کاری/ گندکاری کردی!
da hast du Mist gebaut!