wort dictionary
FADE

Misskredit

der
Plural: Misskredit
Genitiv: NULL

۱. (کاربرد به صورت زیر:)

مثال‌ ها:

از اعتبار انداختن؛ آبروی کسی را ریختن/ بردن، حیثیت کسی را از بین بردن/ بر باد دادن، کسی را بدنام کردن

jdn. in Misskredit bringen

اعتبار خود را از دست دادن، از اعتبار افتادن/ آبروی کسی ریختن/ رفتن، حیثیت کسی از بین رفتن/ برباد رفتن، بدنام شدن

in Misskredit geraten/ kommen; in Misskredit gebracht werden