wort dictionary
FADE

Mensch

der
Plural: Menschen
Genitiv: en

۱. انسان، بشر، آدم، آدمیزاد، آدمی

مثال‌ ها:

می گویند انسان زاده ی میمون است

der Mensch soll vom Affen abstammen

من که مافوق بشر نیستم

ich bin auch nur ein Mensch

عبارات کاربردی:

طوری رفتار می کنی انگار از پشت کوه آمده ای

du benimmst dich wie der erste Mensch! (ugs.)

۲. آدم، شخص، کس، فرد، نفر، تن

Person

مثال‌ ها:

من از این آدم منتفرم

ich hasse diesen Menschen

آدم/ کس دیگری شده است

er ist ein anderer Mensch geworden

کودکان را اشخاص/ افراد اندیشنده ای بار آوردن

Kinder zu denkenden Menschen erziehen

در آنجا حدود ده میلیون نفر زندگی می کنند

dort leben etwa 10 Millionen Menschen

هر کسی عیبی دارد

jeder Mensch hat seine Fehler

هیچ کس، کسی، احدی، هیچ بنی بشری، هیچ تنابنده ای، حتی یک نفر

kein Mensch

مردم را/ هر کس را باید همان طور پذیرفت که هست

man muss die Menschen nehmen, wie sie sind

معاشرت مردم را/ دیگران را دوست داشتن

gern unter den Menschen sein

عبارات کاربردی:

منچ (نوعی بازی)

Mensch ärgere dich nicht

(در هنگام تعجب و خشم گفته می شود)

Mensch Meier!