Lappen
derPlural: Lappen
Genitiv: s
۱. کهنه، لته؛ قاب دستمال؛ دستمال کهنه، دستمال نظافت، پارچه ی گردگیری
Putzlappen usw.
۲. لیف، لیف حوله ای
Waschlappen
۳. اسکناس درشت
Geldschein
۴. از چنگ کسی در رفتن، از دست کسی فرار کردن
jmdm. durch die Lappen gehen
۵. غبغب خروس (یا بوقلمون)