Kosten
die۱. مخارج، هزینه(ها)؛ خرج
Pl.
مخارج ساختمان
die Kosten für den Bau
هزینه ی سنگین/ اندک
hohe/ geringe Kosten
مخارج را بر عهده گرفتن/ تقبل کردن
die Kosten tragen/ übernehmen
کسی را به خرج انداختن، خرج روی دست کسی گذاشتن [عا]
jmdm. Kosten verursachen
حاضر نیستند چنین خرجی را تقبل کنند/ از این پول ها بپردازند
sie scheuen die Kosten
مخارجش بر عهده ی من/ با من، به خرج من، به حساب من، مخارج را من به عهده می گیرم
(das geht) auf meine Kosten
بهآرزوی خود رسیدن، دلیازعزادرآوردن، انتظار کسی برآورده شدن، به مراد خود رسیدن
auf seine Kosten kommen (ugs.)
این به قیمت/ به بهای تندرستیت تمام خواهد شد، این عمل به قیمت سلامتی تو تمام می شود
das geht auf Kosten deiner Gesundheit
از قبل دیگران امرار معاش کردن/ گذران کردن
auf Kosten anderer leben
به خرج خود، از جیب خود
auf eigene Kosten