wort dictionary
FADE

Konsequenz

die
Plural: Konsequenzen
Genitiv: NULL

۱. پیامد؛ عواقب؛ عواقب کار

Folge

مثال‌ ها:

پیامدهای/ عواقب نظامی کشف او

die militärischen Konsequenzen seiner Entdeckung

عواقب کار را بر عهده/ به گردن گرفتن

die Konsequenzen tragen

مسئولیت پیشامدی را به گردن گرفتن

die Konsequenzen ziehen

(به علت خطاهای انجام شده) از سمت خود کناره گیری کرد

er zog die Konsequenzen und trat zurück

عبارات کاربردی:

از چیزی نتیجه گیری کردن

aus etwas die Konsequenzen ziehen

۲. قاطعیت؛ پایداری، ثبات قدم، استواری، استقامت

unz. (Zielstrebigkeit)

مثال‌ ها:

با قاطعیت تمام

mit letzter Konsequenz

۳. نتیجه، حاصل

Ergebnis