Kohle
diePlural: Kohlen
Genitiv: NULL
۱. زغال سنگ
Steinkohle usw.
مثال ها:
زغال سنگ سوزاندن
mit Kohle(n) heizen
۲. زغال
(Holzkohle, Zeichenkohle usw.)
عبارات کاربردی:
دستپاچه و بی تاب بودن
wie auf glühenden Kohlen sitzen
۳. مایه، پول و پله (در زبان عامیانه)
Pl.; (Geld)
مثال ها:
او به اندازه ی کافی پول دارد
er hat genug Kohle