Kauf
derPlural: Käufe
Genitiv: (e)s
۱. خرید؛ خریداری، ابتیاع؛ [نیز:] معامله؛ فروش
مثال ها:عبارات کاربردی:
خرید خوبی کردن، خرید مناسبی انجام دادن؛ معامله ی خوبی کردن
einen guten/ günstigen Kauf machen
معامله را تمام کردن
den Kauf abschließen
چیزی را به فروش گذاشتن/ برای فروش عرضه کردن
etwas zum Kauf anbieten
این جنس ها به فروش می رسد
diese Waren stehen zum Kauf
باید ریسک کرد دیگه، آمد نیامد داره
man muss das Risiko in Kauf nehmen
به چیزی تن دردادن، پیه چیزی را به تن مالیدن، چیزی را پذیرفتن، با چیزی (ناگوار) کنار آمدن
etwas (mit) in Kauf nehmen