Karambolage
diePlural: Karambolagen
Genitiv: NULL
۱. تصادف، سانحه، تصادم، برخورد (چند وسیله ی نقلیه با یکدیگر)؛ به هم خوردگی (چند ورزشکار در یک مسابقه)
Zusammenstoß
مثال ها:
تصادف شدن، تصادفی پیش آمدن
zu einer Karambolage kommen
۲. ضربه ی توپ (در بیلیارد)