wort dictionary
FADE

Haus

das
Plural: Häuser
Genitiv: es

۱. خانه، منزل؛ سرا

als Unterkunft

مثال‌ ها:

از خانه بیرون‌ رفتن

aus dem Haus gehen

وارد خانه شدن

ins Haus gehen

عبارات کاربردی:

بچه ها جدا (جدا از پدر و مادر) زندگی می کنند

die Kinder sind aus dem Haus

ما در همسایگی هم زندگی می کنیم (خانه ی ما بغل هم است)

wir wohnen Haus an Haus

دار و ندار خود را از دست دادن

Haus und Hof verlieren

کالایی را بدون مخارج حمل و نقل تحویل دادن

etwas frei Haus liefern

تمام خانه را زیر و رو کردن (پی چیزی گشتن)

das Haus auf den Kopf stellen

دار و ندار، خانه و زندگی، هستی و نیستی، مایملک

Haus und Hof

همسایه ی دیوار به‌ دیوار کسی بودن

Haus an Haus wohnen (mit)

در اصل، اصلا

von Haus(e) aus (Chirurg sein usw.)

۲. (در) خانه، (در) منزل؛ اهل؛ شهر؛ کشور؛ وطن، موطن، میهن

zu Hause

مثال‌ ها:

کسی در خانه نبود

es war niemand zu Hause

در خانه ماندن

zu Hause bleiben

من (همین حالا) دارم از خانه می‌ آیم

ich komme gerade von zu Hause

مدتی است که (از خانه) بیرون رفته‌ اند؟

sind Sie schon lange von zu Hause fort?

من اهل برلین هستم، من برلینی‌ ام، مال برلینم [عا]، خانه ی من در برلین است، من ساکن برلین هستم

ich bin in Berlin zu Haus(e)

پیش ما/ در شهر ما/ در کشور ما این کار رسم نیست

bei uns zu Hause ist das nicht üblich

فکر کنید خانه ی خودتان است، تعارف نکنید، راحت باشید

tun Sie, als ob Sie zu Hause wären; fühlen Sie sich wie zu Hause!

ساعت هشت از خانه به بیرون رفته است

er ist um 8 Uhr von zu Haus(e) weggegangen

عبارات کاربردی:

به‌ کاری احاطه/ تسلط/ اشراف‌ داشتن، به‌ کاری مسلط/ وارد بودن

zu Hause sein in Dat.

۳. به‌ خانه، به‌ منزل؛ پیش خانواده ی خود؛ به‌ شهر خود؛ به‌ کشور خود

nach Hause

مثال‌ ها:

به‌ خانه‌ رفتن

nach Haus(e) gehen

کسی را به‌ خانه رساندن/ بردن

jmdn. nach Haus(e) bringen

به خانواده نامه نوشتن

nach Haus(e) schreiben

۴. ساختمان؛ عمارت، بنا؛ کاخ؛ خانه

Gebäude

مثال‌ ها:

کاخ سفید (آمریکا)

das Weiße Haus

خانه در سال 1950 بنا شده است

das Haus steht seit 1950

عبارات کاربردی:

روی او می توانی حساب کنی (خیلی مطمئن است)

auf ihn kannst du Häuser bauen

۵. خاندان، دودمان، سلسله؛ آل

Dynastie

مثال‌ ها:

خاندان هابسبورگ

das Haus Habsburg

۶. خانواده

Familie

مثال‌ ها:

او یک دوست خانوادگی است

er ist ein Freund des Hauses

۷. (تالارِ) اپرا؛ (سالنِ) تئاتر؛ فروشگاه؛ شرکت؛ هتل؛ رستوران؛ کافه [و غیره]

(Opernhaus, Geschäft, Firma, Hotel usw.)

۸. پارلمان، مجلس؛ [نیز:] اعضای پارلمان، نمایندگان مجلس

Parlament