Führung
diePlural: Führungen
Genitiv: NULL
۱. مدیریت؛ سرپرستی؛ رهبری؛ اداره؛ فرماندهی؛ سرکردگی؛ گردانندگی؛ هدایت
unz.
۲. مقامِ اول؛ نفرِ اول؛ صدرِ جدول
unz.; bes. Sp. (erste Stelle, führende Position)
مثال ها:
پیش/ جلوبودن؛ مقامِ اول را داشتن؛ نفرِ اول بودن؛ در صدرِ جدول قرارداشتن
die Führung haben; in Führung liegen
پیش/ جلوافتادن؛ مقامِ اول را بهدستآوردن، نفرِ اول شدن
in Führung gehen; die Führung übernehmen
۳. مدیریت، مدیران؛ رهبری، رهبران؛ فرماندهی، فرماندهان؛ گردانندگان
(leitende Personengruppe)
۴. راهنمایی، گشت
Besichtigung
مثال ها:
راهنماییِ بعدی در موزه
die nächste Führung durch das Museum
۵. رفتار؛ اخلاق (و رفتار)
Benehmen
مثال ها:
رفتارِ رضایتبخش
gute Führung