Farbe
diePlural: Farben
Genitiv: NULL
۱. رنگ
مثال ها:عبارات کاربردی:
چه رنگی است؟
was für eine Farbe hat es?
رنگی، الوان [عا]
in Farbe
خوشرنگبودن، رنگِ دلپذیری داشتن
eine schöne Farbe haben
رنگ ها به هم نمی آیند
die Farben beißen sich
رنگ روغن
Ölfarbe
بهچیزی رنگ و روی بیشتری بخشیدن
einer Sache mehr Farbe geben
رنگ (و رو) گرفتن؛ روآمدن [عا]
Farbe bekommen
اعتقادات سیاسی خود را عوض کردنY رنگ باختن
die Farbe wechseln
رنگ و رویت باز شده است، حال آمده ای (سالم به نظر می رسی)
du hast richtig Farbe bekommen
۲. خال (در بازی ورق)
Kartenspiel
عبارات کاربردی:
موضعِ خود را مشخصکردن، واقعیت را کتمان نکردن، نظر واقعی خود را گفتن
Farbe bekennen