Ergebnis
dasPlural: Ergebnisse
Genitiv: ses
۱. نتیجه؛ حاصل؛ ثمر، ثمره؛ عاقبت؛ حل مساله یا تمرین
مثال ها:
نتیجۀ بررسی
das Ergebnis der Untersuchung
نتیجۀ امتحان
Prüfungsergebnis
نتیجۀ شمارش
das Ergebnis einer Auszählung
حاصلِ مسألۀ ریاضی
das Ergebnis einer Rechenaufgabe
بهنتیجهای/ بهجایی رسیدن؛ نتیجهای گرفتن (از)؛ به یک راه حل رسیدن
zu einem Ergebnis kommen
بهنتیجهای/ بهجایی نرسیدن، نتیجهای/ حاصلی نداشتن، نتیجهای (بهدست)ندادن، نتیجهای بهدستنیامدن از
zu keinem Ergebnis führen; kein Ergebnis bringen/ haben
بهاین نتیجه رسیدن که، این نتیجه را داشتن که
zu dem Ergebnis führen, dass
نتیجه(اش) این شد که، حاصلش/ عاقبتش این بود که
das Ergebnis war, dass; mit dem Ergebnis, dass
نتیجه ی محسوس
greifbares Ergebnis
مذاکرات به نتیجه نرسیدند
die Verhandlungen führten zu keinem Ergebnis