dort
lokal۱. (در) آنجا
مثال ها:
همانجا بمان
bleib dort!
آنجا در مونیخ
dort in München
اوضاع آنجا
die Verhältnisse dort
آنجایی که ما بودیم
dort, wp wor warem
از آنجا
von dort
از آنجا به بعد؛ [نیز:] از آنجا (که نگاه کنیم/ حساب کنیم)
von dort aus
شما (که هستید؟) جناب عالی؟ سرکار؟
wer ist dort? (am Telefon)
۲. آن
dort ober usw., und beim Zeigen
مثال ها:
آن عقب دست چپ
dort hinten links
روی آن تابلو
dort auf dem Schild
آن مرد
der Mann dort
من آن ساعت را می خرم
ich nehme die Uhr dort!
دارد می آید! اوناهاش [عا]
dort kommt er!