wort dictionary
FADE

Bühne

die
Plural: Bühnen
Genitiv: NULL

۱. صحنه، سن (تئاتر)

مثال‌ ها:

صحنه گردان

eine drehbare Bühne

(قطعه [نمایشنامه ای] را) به روی صحنه آوردن، به اجرا در آوردن، اجرا کردن

(ein Stück) auf die Bühne bringen

به روی صحنه آمدن، به اجرا در آمدن، اجرا شدن

über die Bühne gehen

وارد صحنه شدن، به روی صحنه آمدن

die Bühne betreten; auf die Bühne treten/ kommen

عبارات کاربردی:

از صحنه سیاست کنار رفتن/ خارج شدن

von der politischen Bühne abtreten

۲. تئاتر

Theater

مثال‌ ها:

در تمام تئاترهای آلمان

an allen deutschen Bühnen

می خواهد هنرپیشه شود؛ می خواهد خواننده اپرا شود

sie woll zur Bühne (gehen)

۳. سکو

Podium

۴. آبشکن، دیوارک عمود بر ساحل

[Wasserbau]

۵. کاری را (با موفقیت) به انجام رساندن

etwas über die Bühne bringen

مثال‌ ها:

انجام شدن

über die Bühne gehen