wort dictionary
FADE

Blatt

das
Plural: Blätter
Genitiv: (e)s

۱. برگ (گیاه)

einer Pflanze

مثال‌ ها:

برگ دادن، برگ در آوردن

Blätter bekommen/ treiben/ ansetzen

برگ درختها دیگر دارد زرد می شود

die Bäume bekommen schon gelbe Blätter

برگهای این درخت دارد می ریزد

der Baum verliert die Blätter

این گیاه برگ های نو در می آورد

die Pflanze bekommt (treibt) neue Blätter

۲. ورق (کاغذ)، برگ؛ صفحه

Papier

مثال‌ ها:

یک ورق سفید

ein leeres Blatt

صد برگ/ ورق کاغذ

hundert Blatt Papier

اوراق جدا از هم؛ اوراق پراکنده

lose/ fliegende Blätter

[بدون تمرین و آمادگی قبلی] از روی نت/ پارتیتور نواختن

vom Blatt spielen

عبارات کاربردی:

حرف خود را (رک و پوست کنده) زدن، جلو دهن خود را نگرفتن؛ بی پرده حرف زدن؛ رک و راست گفتن

(sich) kein Blatt vor den Mund nehmen ugs.

اسم و رسمی ندارد؛ [نیز:] آنقدر ها تجربه ندارد، چیز زیادی سرش نمی شود

er ist ein unbeschriebenes Blatt ugs.

ورق برگشته است

das Blatt hat sich gewendet

این موضوع دیگری است/ مطلب جداگانه ای است؛ مربوط به این موضوع نیست

das steht auf einem anderen Blatt

معروف نبودن؛ ناشناخته بودن؛ بی تجربه بودن؛ خام بودن

ein unbeschriebenes Blatt sein

۳. نشریه، روزنامه

Zeitung

مثال‌ ها:

این مطلب در روزنامه نوشته است

das steht im Blatt

روزنامه

Tageblatt

اعلامیه

Flugblatt

۴. برگ، ورق؛ دست

Spielkarte

۵. ورقه

auc Blech usw.

۶. تیغه (شمشیر)