Birne
diePlural: Birnen
Genitiv: NULL
۱. گلابی، درخت گلابی
۲. لامپ
Glühbirne
مثال ها:
لامپ سوخته است
die Birne ist durchgebrannt
۳. کله (در زبان عامیانه)، مخ
Scherz. (Kopf)
عبارات کاربردی:
یکی توی کله/ مخ کسی زدن، به کسی یک توسری زدن
jmdm. eins auf/ vor die Birne geben
خل است، مخش کمی عیب کرده، بالاخانه اش را اجاره داده
er hat eine wieche Birne