Bildung
diePlural: Bildungen
Genitiv: NULL
۱. ساختن؛ تشکیل (دادن/ شدن)؛ ایجاد (کردن/ شدن)، تولید (کردن/ شدن)
unz. (das Bilden)
۲. شکل، ترکیب، ریخت، فرم؛ ساخت؛ صورت
Form, Gestalt)
مثال ها:
اشکال غریبی که ابرها به خود می گیرند
die eigenartigen Bildungen der Wolken
ترکیب صورت
Gesichtsbildung
۳. فرهنگ؛ معلومات، دانش؛ تحصیل؛ تحصیلات؛ سواد
unz. (geistige Formung)
مثال ها:
با فرهنگ، فرهنگ دیده؛ با معلومات؛ تحصیل کردن؛ با سواد
[ein Mann] von Bildung
بی فرهنگ؛ تحصیل نکرده
ohne Bildung
معلومات/ اطلاعات عمومی؛ دانش همه جانبه/ عمومی
allgemeine Bildung
معلومات کسب کردن
Bildung erwerben
۴. آموزش، تعلیم
[Politik]
مثال ها:
آموزش حرفه ای
berufliche Bildung