Bereitschaft
diePlural: Bereitschaften
Genitiv: NULL
۱. آمادگی (برای)؛ خدمت
unz.; Bereitschaft zu (Bereitsein, Bereitwilligkeit)
مثال ها:
آمادگی نظامی
militärische Bereitschaft
آمادگی خود را اعلام کردن/ داشتن، اعلام آمادگی کردن
seine Bereitschaft erklären
آماده (ی فرمان)بودن؛ در حالت آماده باش بودن؛ گوش به زنگ بودن؛ آماده (به خدمت) بودن
in Bereitschaft stehen/ sein
(چیزی را) آماده/ حاضر (در دسترس) نگهداشتن
etwas in Bereitschaft haben
آماده/ حاضر نگهداشتن؛ در اختیار/ دم دست نگهداشتن
in Bereitschaft halten
۲. کشیک (پزشک؛ داروخانه)
unz. (Arzt, Apotheke)
مثال ها:
کشیک داشتن (پزشک؛ داروخانه)
Bereitschaft haben
۳. واحد اضطراری/ امداد؛ پلیس ضد شورش [ و مانند آن]
Polizei