Bedienung
diePlural: Bedienungen
Genitiv: NULL
۱. سرویس، پذیرایی، سرو، خدمت؛ کار کردن، اداره (کردن)
unz. (das Bedienen)
۲. پیشخدمت، پیشخدمت رستوران، گارسن؛ فروشنده
Kellner
۳. سرویس
Bedienungsgeld
مثال ها:
این قیمت شامل سرویس هم می شود
die Bedienung ist im Preis einbegriffen (inbegriffen)
۴. انعام
۵. طرز عمل
مثال ها:
طرز کار این چرخ خیاطی خیلی آسان است
die Bedienung dieser Nähmaschine ist einfach