wort dictionary
FADE

Aussicht

die
Plural: Aussichten
Genitiv: NULL

۱. چشم انداز؛ منظره، مناظر اطراف؛ دید

unz. (Ausblich)

مثال‌ ها:

چشم انداز زیبایی (به پارک، بر دریا) داشتن

eine schöne Aussicht haben (auf den Park, über das Meer)

منظره خیابان از پنجره

die Aussicht aus dem Fenster auf die Straße

جلو دید کسی را گرفتن

jmdm. die Aussicht versperren/ nehmen

اتاقی با منظره ی رو به پارک

ein Zimmer mit Aussicht auf den Park

۲. امید (به) موفقیت، امید؛ امکان/ احتمال موفقیت، امکان، احتمال؛ آتیه، آینده، دورنما، چشم انداز، امید به آینده، چشم داشت

Chance, Erwartung, Möglichkeit

مثال‌ ها:

امید/ امکان اینکه در امتحان قبول شود

seine Aussichten, die Prüfung zu bestehen

امید چندانی/ امکان زیادی نیست به اینکه او...

es besteht kaum noch die Aussicht, dass er...

آتیه شغلی من

meine beruflichen Aussichten; die Aussichten in meinem Beruf

پیش بینی وضع هوا برای روزهای آینده

wietere Aussichten (Wetterbericht)

آینده ی خوبی داشتن

gute Aussichten haben

۳. امید چیزی/ امکان چیزی (زیاد) بودن؛ امید/ احتمال بسیار رفتن که

Aussicht haben auf Akk.

مثال‌ ها:

امید/ امکان اینکه مقام اول را احراز کند بسیار است، امید بسیار می رود که به مقام اول برسد

er hat Aussicht auf den ersten Preis

به بردش امید نمی توان داشت

er hat keine Aussicht zu gewinnen/ auf einen Gewinn

در اینجا برایتان امکان ترفیع وجود ندارد

hier haben SIe keine Aussicht auf Beförderung

این نقشه موفقیت آمیز خواهد بود (امکان موفقیت آن زیاد است)

der Plan hat Aussicht auf Erfolg

چیزی را در مد نظر داشتن (و برای دستیابی به آن امیدوار بودن)؛ روی چیزی حساب کردن

etwas in Aussicht haben

۴. در نظر گرفتن (برای)؛ منظور کردن (برای)

in Aussicht nehmen (für)

مثال‌ ها:

چیزی را در نظر گرفتن

etwas in Aussicht nehmen

۵. دورنما، چشم انداز، انتظار، امید

[Politik]

مثال‌ ها:

دورنمای اقتصادی

konjunkturelle Aussichten

امید فیصله مسالمت آمیز (اختلاف)

Aussichten auf friedliche Regelung

۶. به کسی وعده/ قول (امیدواری) چیزی دادن

jmdm. etwas in Aussicht stellen

۷. در انتظار کسی بودن، انتظار کسی را کشیدن،‌ منتظر کسی بودن

für jmdn. in Aussicht stehen (Belohnung usw.)