Anspruch

آدم که توقعی بودن،‌ توقعات زیادی نداشتن

(از دیگران/ از مردم) زیاد توقع دارد

از بازیکنان خود توقع بسیاری داشتن/ [ نیز:] زیاد کار کشیدن

ادعای خسارت کردن، خواستار پرداخت خسارت شدن

این کتاب ادعا ندارد که کامل است

حق قانونی

حق برخورداری از چیزی را داشتن، نسبت به چیزی حق داشتن؛ حق کسی بودن که،‌ محق بودن که

حقی که بر آن خانه داشت از او سلب شد، حق مالکیت آن خانه را از دست داد

حق اوست که از حمایت ما برخوردار شود

از هیچ گونه کمک مالی استفاده نکردن/ برخوردار نبودن

خود را محق می داند/ برای خود این حق را قائل است که ...

ممکن است وقتتان را بگیرم/ مصدع اوقات سرکار شوم؟

در صورت لزوم با کمال میل به شما مراجعه خواهم کرد

این کار وقت زیادی می برد/ خیلی وقت می گیرد؛ برای این کار به وقت زیادی احتیاج دارم

جای زیادی گرفتن

این کار تمام نیروی او را می گیرد/ بار بزرگی بر دوش اوست

فعلاً بسیار گرفتارم/ سرم شلوغ است/ مشغل دارم

این مسئله به قدری ذهن او را به خود مشغول کرده است که

این کار تمام وقتم را می گیرد

شغل او همه ی وقت و انرژی او را می گیرد

از چیزی استفاده کردن

ادعای موجه

ادعای مورد اختلاف

ادعای ارضی

ادعای مبتنی بر حقوق بین الملل

حق تابعیت

ادعائی را برسمیت شناختن

از ادعائی صرفنظر کردن