Angriff
der۱. حمله، یورش؛ هجوم، تهاجم
حمله به مواضع دشمن
der Angriff auf die feindlichen Stellungen
حمله را دفع کردن
einen Angriff abwehren
دست به حمله زدن
zum ANgriff übergehen
شبیخون
nächtlicher Angriff
حمله مسلحانه
bewaffneter Angriff
حمله بدون تحریک
nicht provozierter Angriff
۲. حمله؛ ابتکار عمل
حمله را شروع کردن، دست به حمله زدن؛ ابتکار عمل را به دست گرفتن
den Angriff starten
۳. حمله، انتقاد سخت
scharfe Kritik
سخت حمله کردن به، بشدت انتقاد کردن از، کسی را به باد انتقاد گرفتن/ مورد انتقاد شدید قرار دادن، تاختن به
(massive) heftige Angriffe richten gegen (gegen jdn. richten)
۴. شروع/ آغاز کردن؛ پرداختن به؛ در دست گرفتن؛ مبادرت کردن به
in Angriff nehmen
ما اجرای طرح را شروع کرده ایم
wir haben das Projekt in Angriff genommen
دست به کار شدن، به کار پرداختن، کار را شروع کردن
die Arbeit Angriff
به کاری دست زدن؛ کاری را شروع کردن
etwas in Angriff nehmen