zurücklegen
transitiv۱. دوباره در جای / سرِ جای خود گذاشتن
wieder an den früheren Platz legen
مثال ها:
چکش را دوباره سرِ جایش (در جعبه) گذاشتن
den Hammer (in den Kasten) zurücklegen
۲. کنار گذاشتن (برای)، نگهداشتن (برای)
+ für (Ware, Konzertkarte usw.)
۳. کنار گذاشتن / پس انداز کردن (برای)
+ für (Geld)
۴. به عقب تکیه دادن
Kopf
۵. پشتِ سر گذاشتن، طی کردن، پیمودن؛ (پیاده) رفتن
Weg, Strecke