zugreifen
intransitiv۱. برداشتن؛ گرفتن؛ دست دراز کردن؛ دست بردن
greifen und nehmen
مثال ها:عبارات کاربردی:
خواهش می کنم بفرمایید، از خودتان پذیرایی کنید
bitte greifen Sie zu! (bei Tisch)
فقط لازم بود دست دراز کنی
man brauchte nur zuzugreifen
من (اگر جای او می بودم) معطل نمی کردم / فوراً از فرصت استفاده می کردم
da hätte ich sofort zugegriffen
۲. کمک کردن
aushelfen
۳. دستیابی داشتن به
Computer; zugreifen auf Akk.