wort dictionary
FADE

zielen

intransitiv

۱. نشانه رفتن (به طرفِ)، (چیزی را) نشانه / هدف گرفتن

auf einen Hasen usw.

۲. هدف / مقصود / منظور بودن؛ (هدفی را) دنبال کردن

مثال‌ ها:

هدف از تلاشهای او آن بود که ...

seine Bemühungen zielten darauf, zu ...

هدفش از این گفته چه بود / که بود؟

worauf/ auf wen zielte seine Bemerkung?