wort dictionary
FADE

wollen

Modalverb

۱. خواستن

tr., itr.

مثال‌ ها:

می خواهد پزشک شود

er will Arzt werden

این کتاب را مدتها بود که می خواستم بخوانم

das Buch habe ich schon immer lesen wollen

همین الان می خواستیم برویم، دیگر داشتیم می رفتیم

wir wollten gerade gehen

بیمار دیگر نزدیک بود قطعِ امید کند / داشت نا امید می شد که ...

der Kranke wollte schon verzweifeln, als ...

می خواهیم به کنارِ دریا برویم

wir wollen ans Meer (fahren)

کجا می خواهید بروید؟

wo wollen Sie hin?

با که کار دارید؟ که را می خواهید (ببینید)؟

zu wem wollen Sie?

هر کاری می خواهی / هر کاری دلت می خواهد بکن

mach, was du willst

(میل) میلِ شماست، هر طور که / هر چه شما بخواهید

(ganz) wie Sie wollen

چه بخواهی چه نخواهی؛ خواهی نخواهی، خواه و نا خواه

ob du willst oder nicht

اگر خدا بخواهد، انشاالله

so Gott will

راستی (می خواستم بگویم) ...

was ich noch sagen wollte ...

منظورتان چیست؟ چه می خواهید بگویید؟

was wollen Sie damit sagen?

غرض از / هدف از این رشته اقدامات آن است که روشن شود ...

die Aktion will darüber aufklären, dass ...

(خودش هم) نمی داند چه می خواهد

er weiß nicht, was er will

ببخشید قصدی نداشتم / قصدم این نبود

Verzeihung, das wollte ich nicht

بابتِ این کار پولی نخواست / نگرفت

dafür hat er kein Geld gewollt

دیگر می خواهم تکلیف روشن شود

ich will jetzt klare Verhältnisse

(اصلاً از من / از جانِ من) چه می خواهید؟

was wollen Sie (eigentlich von mir)?

دیگر چه می خواهی؟

was willst du noch/ mehr?

اصرار دارد که تو هم همراهش بروی

er will unbedingt, dass du mitgehst

از من پول می خواست، می خواست پول به او بدهم

er wollte Geld von mir (haben)

با تو کاری داشت

er wollte etwas von dir

چتر می خواهید چه کنید؟

was wollen Sie mit einem Regenschirm?

نمی شود، کاری نمی شود کرد

(hier ist) nichts zu wollen! ugs.

می خواستم خواهش کنم / بپرسم ... یا نه؟

ich wollte Sie bitten/ fragen, ob ...?

ببینم از دستم چه کاری برایتان ساخته است

ich will mal sehen, was ich für Sie tun kann

حالا می بینیم / خواهیم دید حرف حرفِ کیست

wir wollen sehen, wer hier bestimmt

بهتر نیست کمی صبر کنیم؟

wollen wir nicht lieber etwas warten?

(بیا) دوستیمان را به هم نزنیم

wir wollen Freunde bleiben

این زخم گویا علاج شدنی نیست / علاج بشو نیست [عا]

die Wunde will (und will) nicht heilen

این کار گویا تمامی ندارد / تمام بشو نیست [عا]

die Sache will kein Ende nehmen

این گل آفتاب می خواهد / لازم دارد

die Blume will Sonne ugs.

حیوان پرستاری می خواهد، به حیوان باید رسید

Tiere wollen ihre Pflege ugs.

پاهایش دیگر نا نداشت

seine Beine wollten nicht mehr ugs.

عبارات کاربردی:

می توان گفت

wenn man so will

۲. مدعی بودن، ادعا کردن، گفتن [عا]؛ ادعا داشتن

behaupten

مثال‌ ها:

اما او مدعی است که تو را آنجا دیده است

er will dich aber dort gesehen haben

آن وقت ادعا دارد / مدعی است که به این رشته احاطه دارد

und er will ein Kenner der Materie sein

۳. کاش، اِی کاش، کاشکی [عا]

in irrealen Wunschsätzen

مثال‌ ها:

کاش امتحان تمام شده بود

ich wollte, die Prüfung wäre schon vorbei

۴. ممکن است؟ لطف می کنید؟

in Aufforderungen, Fragen usw.

مثال‌ ها:

ممکن است بس کنی؟

willst du bitte damit aufhören

ممکن است یک لحظه صبر کنید؟ یک لحظه صبر می فرمایید؟

wollen Sie bitte einen Augenblick warten

لطفاً دقت شود که / دقت بفرمایید که

man wolle bitte darauf achten, dass

لطف بفرمایید و بلافاصله اطلاع دهید

Sie wollen sich bitte sofort melden

۵. باید؛ احتیاج داشتن؛ لازم بودن؛ خواستن؛ طلبیدن

mit Passiv

مثال‌ ها:

این کار را باید اول خوب سبک سنگین کرد

das will genau überlegt sein/ werden

این کار آدمِ وارد می خواهد / احتیاج به آدمِ وارد دارد

das will gekonnt sein