wort dictionary
FADE

widmen

transitiv

۱. تقدیم کردن به، تقدیم داشتن به، اهدا کردن به

jmdm. etwas widmen (Buch usw.)

مثال‌ ها:

تقدیم به آقای فلان از طرفِ ...

Herrn X gewidmet von ...

۲. وقفِ / صرفِ چیزی کردن؛ متوجهِ چیزی کردن

sein Leben, seine Zeit usw. einer Sache widmen

۳. خود را وقفِ چیزی کردن، وقتِ خود را (کاملاً) صرفِ چیزی کردن؛ (تمام و کمال) به چیزی پرداختن؛ به کسی رسیدن

sich widmen Dat.

مثال‌ ها:

تمامِ وقتِ خود را صرفِ تحصیل کردن / به تحصیل پرداختن

sich ganz dem Studium widmen