wort dictionary
FADE

vortragen

transitiv

۱. اجرا کردن

usw.

۲. خواندن

Gedicht

۳. به اطلاع (ـِ کسی) رساندن؛ گزارش دادن (به)؛ در میان گذاشتن (با)؛ به عرض (ـِ کسی) رساندن

(jmdm.) etwas vortragen (darlegen, berichten usw.)

۴. جلو بردن؛ جلو آوردن

Gegenstand

۵. منتقل کردن (به)، انتقال دادن (به)

+ auf Akk.