verzichten
intransitiv۱. صرفِ نظر کردن (از)، چشم پوشیدن (از)، چشم پوشی کردن (از)؛ منصرف شدن (از)؛ گذشتن (از)؛ دست کشیدن (از)
+ auf Akk.
مثال ها:
من احتیاجی به کمکِ او ندارم
ich verzichte dankend auf seine Hilfe
۱. صرفِ نظر کردن (از)، چشم پوشیدن (از)، چشم پوشی کردن (از)؛ منصرف شدن (از)؛ گذشتن (از)؛ دست کشیدن (از)
+ auf Akk.
من احتیاجی به کمکِ او ندارم
ich verzichte dankend auf seine Hilfe