wort dictionary
FADE

vertiefen

transitiv

۱. عمیق (تر) کردن، گود (تر) کردن

Graben usw.

۲. عمیق تر / گود تر شدن

sich vertiefen (Falten usw.)

۳. عمیق تر / شدید تر کردن، تشدید کردن، بالا بردن، افزایش دادن

Wirkung usw.

۴. عمیق تر کردن، بالا بردن، افزایش / گسترش دادن

Kenntnisse usw.

۵. فرو رفتن / غرق شدن در، مجذوبِ چیزی شدن؛ [نیز:] بیشتر پرداختن به، معلوماتِ بیشتری کسب کردن در

sich vertiefen in Akk.

مثال‌ ها:

در چیزی فرو رفته بودن، غرق در چیزی بودن، مجذوبِ چیزی بودن

vertieft sein in Dat.