wort dictionary
FADE

verlagern

transitiv

۱. منتقل کردن (به)، انتقال دادن (به)، گذاشتن (بر)

مثال‌ ها:

وزنِ بدن را از یک پا به پای دیگر منتقل کردن

das Gewicht von einem Bein aufs andere verlagern

تأکیدِ کار را بر زمینۀ دیگری گذاشتن

den Schwerpunkt auf ein anderes Gebiet verlagern

چیزی را منتقل کردن به / بردن به

etwas verlagern nach

۲. منتقل شدن؛ حرکت کردن؛ (جای چیزی) تغییر کردن

sich verlagern