آهنگ آلمانی
صرف افعال
اصلاحات روزمره
فلش کارت
FA
DE
verblassen
intransitiv
صرفش کن
۱. رنگِ چیزی رفتن / پریدن؛ [رنگ:] رفتن، پریدن؛ [مج:] محو شدن؛ رنگ باختن؛ از جلوه افتادن
تماس با ما
درباره ما
ارتقا عضویت
حریم خصوصی