überfordern
transitiv۱. بیش از حد فشار آوردن به؛ زیاده از حد توقع داشتن از
مثال ها:
این کار از توانِ من خارج است، من حریفِ این کار نمی شوم
diese Aufgabe überfordert meine Kräfte
۱. بیش از حد فشار آوردن به؛ زیاده از حد توقع داشتن از
این کار از توانِ من خارج است، من حریفِ این کار نمی شوم
diese Aufgabe überfordert meine Kräfte