wort dictionary
FADE

träumen

schwaches Verb

۱. خواب دیدن، خواب چیزی را دیدن

[hat]; im Schlaf

مثال‌ ها:

خواب بد دیدن

schlecht träumen

خواب پدرم را دیدم، پدرم را در خواب/ به خواب دیدم

ich habe von meinem Vater geträumt

چه خوابی دیدی؟

was hast du geträumt?

خواب وحشتناکی دیدم

ich habe etwas Furchtbares geträumt

خواب بد دیده ام

ich habe schlecht geträumt

خواب کسی يا چیزی را دیدن

von jdm. oder etwas träumen

عبارات کاربردی:

اصلاً خوابش را هم نمی دیدم، فکرش/ خیالش را هم نمی کردم

das hätte ich mir nie träumen lassen

خوب بخوابی و خواب های خوش ببینی!

schlaf gut und träume süß!

۲. در عالم رویا بودن، در عالم هپروت سیر کردن [عا]؛ [نیز:] خواب دیدن؛ خواب بودن، حواس کسی پرت بودن

[hat]; itr. (wachend)

مثال‌ ها:

نکند خواب می بینی/ شوخی می کنی؟، اصلاً کجای کاری؟ [عا]

du träumst wohl!

۳. آرزوی چیزی را داشتن، در خواب و خیال چیزی بودن، خواب چیزی را دیدن

[hat]; itr.; träumen von

مثال‌ ها:

آرزویش این است که/ در این خواب و خیال است که خلبان شود

er träumt davon, Flieger zu werden

آرزوی کسی یا چیزی را کردن، مشتاق کسی یا چیزی بودن

von jdm. oder etwas träumen