wort dictionary
FADE

stolz

Adjektiv

۱. بالیدن / سر افراز بودن / مباهات کردن / افتخار کردن به چیزی / به (وجودِ) کسی

stolz sein auf Akk.

۲. (به خود) مغرور؛ متکبر؛ غره به خود؛ مغرورانه، متکبرانه

hochmütig

مثال‌ ها:

بیش از آن مغرور (به خود) است / متکبرتر از آن است که از کسی کمک بخواهد

er ist zu stolz, um sich helfen zu lassen

۳. مغرور، متکی به خود؛ [نیز:] دارای عزتِ نفس، بلند همت

voller Selbstbewusstsein

مثال‌ ها:

به خود غره شدن

stolz werden

نگاهِ مغرورانه / متکبرانه

ein stolzer Blick

۴. چشمگیر، کلان، درخورِ توجه

Leistung, Summe usw.

۵. با ابهت، با عظمت، هیبت انگیز

Gebäude usw.

Grammatik

POSITIVstolz
KOMPARATIVstolzer
SUPERLATIVam stolzesten